Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (871 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Es ist nichts Besonderes los. U اینجا خبر [اتفاق] ویژه ای نیست.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Begriff hier eingeben! واژه را اینجا وارد کنید!
Bei uns gibt es so etwas nicht, sehr wohl aber in Deutschland. U ما همچه چیزهایی اینجا نداریم ولی در آلمان می کنند یا هست.
Sind Sie auf Geschäftsreise? U کاری دارید اینجا؟ [تجارت]
Spricht jemand hier Persisch? U کسی اینجا فارسی حرف میزند؟
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
hier <adv.> U اینجا
Bitte hier anstellen. U لطفا اینجا صف بگیرید.
Bitte hier warten. U لطفا اینجا صبر کنید.
Hier entwerten. U بلیط [کارت پارکینگ] را اینجا باطل کنید.
Hier erhältlich. U اینجا می توانید بگیرید.
Hier warten. U اینجا منتظر بشوید.
bis zur Mauer hin. U [از اینجا] تا دیوار.
Nicht rauchen. U [اینجا] سیگار نکشید.
Wo ist das nächste Kasino? U نزدیکترین کازینو به اینجا کجاست؟
Hier umsteigen nach Basel? U به بازل اینجا عوض کنم؟ [روزمره]
Darf ich hier sitzen? U اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Darf ich hier essen? U اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
Ich muss hier aussteigen. U باید اینجا پیاده بشوم.
Halten Sie hier. U اینجا بایستید.
Bitte halten Sie für einen Moment hier. U لطفا یک لحظه اینجا صبر کنید.
Bitte halten Sie für 10 Minuten hier. U لطفا ۱۰ دقیقه اینجا صبر کنید.
Ich kann es von hier sehen. U از اینجا میبینمش.
Wie komme ich zur Autobahn? U چطور از اینجا به شاهراه بروم؟
Der Kratzer [die Beule] war schon hier. U خراش [فرورفتگی در اثرضربه] از قبل اینجا بود.
Gibt es Parkplätze in der Nähe? U پارکینگ نزدیک به اینجا هست؟
Darf ich hier parken? U اجازه دارم [می توانم] اینجا پارک کنم؟
Wie lange darf ich hier parken? U برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Hier wohne ich. U اینجا من زندگی میکنم.
Ich bin fremd hier. U من اینجا غریبه هستم.
Ich bin seit fünf Tagen hier. U من پنج روز که اینجا هستم.
Gefällt es dir hier? U از اینجا خوشت می آد؟
Von hier ab U از اینجا [به جلوتر]
Was haben Sie hier zu suchen? U اینجا چه می خواهید؟ [آمده اید اینجا برای چه؟]
Du hast hier nichts zu suchen! U تو بیخود می کنی اینجا باشی !
Da [hier] scheiden sich die Geister. U در اینجا افکار [نظریه ها] با هم فرق می کنند.
Der Chef, der den Laden hier schmeißt [schupft] . U این رییس که اینجا کارها را اداره می کند یا می چرخاند [در اتریش]
so weit U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
bis jetzt U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
bis hierher U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
So weit die Theorie. U تا اینجا راجع به این فرضیه بس است .
Klar so weit? U تا اینجا همه چیز را می فهمی ؟
Sind wir vollzählig? U همه کاملا اینجا هستند؟
Es ist viel los. U اینجا فعالیتهای زیادی [گوناگونی] است.
Es ist immer etwas los! U اینجا همیشه خبری است!
'Ich bin spätestens um Mitternacht wieder da.' 'Versprochen?' 'Ja.' U من منتهی تا نیمه شب به اینجا بر میگردم. قول میدی؟ بله.
bisher <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر]
bis jetzt <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
bis heute <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
bislang <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
bis dato <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
Ich fühle mich wie das fünfte Rad am Wagen. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
Es hat mich niemand geschickt, ich bin aus eigenem Antrieb hier. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Hier riecht es nach alten Leuten. U اینجا بوی آدمای قدیمی رو میده.
hierzulande <adv.> U در اینجا
hier zu Lande <adv.> U در اینجا
Nun, da wir vollzählig [versammelt] sind, können wir ja anfangen. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Er ist nicht da. U او [مرد] اینجا نیست.
Lass uns raus hier! U برویم از اینجا بیرون!
Ich bin seit fünf Tagen hier. U پنج روزه که من اینجا هستم.
Hinaus mit ihnen! U بروند بیرون [از اینجا] !
Was geht denn hier ab? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
Er hat sich Hals über Kopf auf den Weg hierher gemacht. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
1این جا کار میکنم
1hergehen
1 بردن و آوردن را به آلمان چطوری میگن من که واقعا گیج شدم
1من باید چه زمانی اینجا باشم
1Die ldee
1Ich sehe fern
3من این جمله رو‌ تو کتاب خوندم: Die Kinder und ihre Begleiter fahren mit dem Bus# آرتیکل Begleiter هستش der و قسمت اول جمله به خاطر فعل fahren آکوزاتیو هستش، پس چرا ihre شده؟؟؟ مگه نباید ihern باشه؟
0چرا اینجا چیزی نوشته نشده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com